نـــم نـــم بـــاران...☂ | ||
|
سلام...
یه سلام بارونی خدمت همه ی دوستان گلم...
امیدوارم از وب بارونی من خوشتون بیاد...
راستش بارونو خیلی دوس دارم بخاطر همین فقط از بارون مینویسم...
حتی یکی از ارزوهام اینکه یه روز با عشقم زیر نـم نـم بـاران قدم بزنم...بقیش دیگه سانسور شد نمیتونم بگم...
دوستان خوبم : هر کس دوس داشت با وب بارونیه من تبادل لینک داشته باشه خبرم کنید...
خوب دیگه فعلا...
برچسبها: بارانبارونبارونینم نم بارانزیر نم نم بارانباران عشقزیر بارانزیر بارونعکس خیس شدنعکس خیس شدم زیر بارانعکس بارانعکس بارونیعکس بارونعشق بازی زیر بارانمرد بارانیاحساس بارانیحس و حال بارونیعکس حس و حال بارونی [ دو شنبه 6 شهريور 1398
] [ 14:45 ] [ نیما ]
باور دارم باران اشک آسمان است
برچسبها: باران اشکاشک اسمانسبک شدنزیباستشیرینیشیرینی بارانشوریشوری اشکهایمباران را دوست دارمبغض تحمل بغض [ دو شنبه 4 دی 1391
] [ 9:51 ] [ نیما ]
حوالی این خانه
برچسبها: خانهقصهکلاغشبخواب خورشیدقصه منپنجره هاگریهحوالیوحوالی این خانه [ سه شنبه 2 آبان 1391
] [ 11:43 ] [ نیما ] [ سه شنبه 2 آبان 1391
] [ 11:13 ] [ نیما ]
خسته ام از این تکرار سردتنهایی، شانه های برای باریدن میخوام و دستهایی برای فشردن باشد کسی مرحم راز تنهایی من
برچسبها: عکس خستهخستهخسته امراز تنهاییباریدنفشردنتکرارتکرار تنهایی [ جمعه 21 مهر 1391
] [ 10:3 ] [ نیما ]
کاش زیر نــم نــم بــاران زنده می شد این دل مرده ام سروده خانم فتحی
برچسبها: عطرسرمستمهر و محبت [ پنج شنبه 20 مهر 1391
] [ 20:46 ] [ نیما ]
میخوانم زیر نــم نــم بــاران سرود عشقو وفا سروده خانم فتحی
برچسبها: مهربان سرود عشقزیر گوشغشقو وفا [ پنج شنبه 20 مهر 1391
] [ 20:35 ] [ نیما ]
برق نگاه دلفریبت زیر نــم نــم بــاران آتش می زند دلم را شوق دیدارت در میعادگاه دگرگون می سازد احوالم را خوابم یا در عالم خیالم ناگه نــم نــم بــاران می کند بیدارم دستان گرم و نگاه سوزان یارم آتش می زند روح تبدارم سروده خانم فتحی برچسبها: نگاهنگاه زیر بارانروح تبدارممیعادگاهبرقبرق نگاهعالنم خیالمشوق [ پنج شنبه 20 مهر 1391
] [ 20:19 ] [ نیما ] [ جمعه 14 مهر 1391
] [ 20:32 ] [ نیما ]
برگ باران خورده پاییزی زیر باران پای پیاده با تورفتن به جنون رسیدن به انتهای جاده به خدا رسیدن پشت شیشه التماس باران صدای ناله ناودان ویک شب رویای که خواب تورا دیدن به تو رسیدن گل شبنم زده صبحگاهی چی می شد تورا همیشه دیدن یه بوسه لبان توچیدن به خدا می سپارمت به امید دوباره دیدن
برچسبها: جنونبوسه لبانگل شبنمپای پیاده [ جمعه 14 مهر 1391
] [ 19:42 ] [ نیما ] |
|
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |